حدیثه جون دختر ناز بابا
دلنوشته هایی از جنس آرزو برای فرشته کوچولویی به اسم حدیثه
یه روز و روزگاری از میون آسمون از روی رنگین کمون
فرشته ای کوچولو اومد توی خونمون
اون هدیه خدا بود چقدری پر بها بود
گفتیم که بچمون باش همراه خوبمون باش
گفتش یه شرطی داره هر چی باشه قبوله
صبحا می رم به بازی میون آسمونها
شبها میام پیشتون یک وقت نمونید تنها
وقتی که گریه کردیم از دوریش غصه خوردیم
فرشته بالشو کند شد شبیه آدمها
یه اسمی انتخاب کردمثل حديثه
حالادیگه سه تایی خوشحال بودیم و خندان
شکر خدای منان
نظرات شما عزیزان:
تلخ بود فراموش کردن کسی که با او همه چیز شیرین می شد
دل کندن از او برایم آسان نبود !
تقدیم به ابجی خوبم @} ;- @} ;- @} ;- @} ;- @} ;- @} ;- @} ;-
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
||
|